وظایف کارگردان تئاتر


براى آنکه نمايشى اجرا شود، همهٔ عوامل يک نمايش، بايد به‌صورتى منسجم باهم جمع شوند. در تئاتر امروزين، کسى که به مجموع اين عناصر و عوامل وحدت مى‌بخشد و از آنها بيانى منسجم مى‌سازد، کارگردان است.

از زمانى‌که تئاتر بوده است، وجود کسى نيز لازم بوده تا امور را سازمان دهد و نمايش را روبه‌راه کند. در يونان باستان اين وظيفه برعهدهٔ نماشنامه‌نويس بوده؛ در تئاتر قرون وسطى شخصى به‌نام ”استادِبازي“ بود، که اين وظيفه را انجام مى‌داده است. از روزگار شکسپير تا حدود ثلث آخر سدهٔ نوزدهم کسى که کار توليد را برعهده داشته و مدير بازيگران نام داشته اين کار را انجام مى‌داده ولى کار او دقيقاً همان کار کارگردان امروزى نبوده است.

کارگردان امروزى مسئول هر چيزى است که روى صحنه اتفاق مى‌افتد و نمايش گوياى درک و بيان و برداشت کارگردان از نمايشنامه است. کارگردان بايد سازمان بزرگى متشکل از افراد و تخصص‌هاى مختلف را سرپرستى کند و نيز کارگردان پس از تعيين بيان هنرى کار خود، بايد وسايل القاى اين بيان را به بازيگران بيابد، تا بازيگر نيز آن را دريافت کند. کارگردان در سراسر دورهٔ تمرين يک مربى بازى است. بنابراين کارگردان يک هنرمند، يک سياستمدار، يک سازمان دهنده و يک مربى است.

ابتدا نمايشنامه توسط کارگردان انتخاب مى‌شود و مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار مى‌گيرد. پس از اتمام اين تجزيه و تحليل به تعيين بازيگران مى‌پردازد و بعد دستورالعمل تمرين شامل روخوانى و مباحثه، تعيين حرکات، از بر کردن ديالوگ‌ها، عمل آوردن، مرور، تمرين‌هاى فني، تمرين نهايى صورت مى‌گيرد. اين دوره ممکن است از سه تا چندين ماه به‌طول بيانجامد.

کارگردان با عناصر مشخص کار مى‌کند تا به نمايش حيات سمعى و بصرى بخشد. او مضمون با پيام نمايش و طبيعت شخصيت‌هاى آن، حرکت، تصوير کردن، وزن، ضرب، کوک و صورت را براى ايجاد اثر تئاترى نهايى بکار مى‌گيرد. در استفاده از اين عناصر بايد عوامل چون انگيزه، معنا، مفهوم و يا اثر عاطفى نمايش و ملاحظات زيبايى شفاهى در نظر گرفته شود.

کارگردان تئاتر سازمان‌دهندهٔ کارى بسيار پيچيده است. او هنرمندى است که بايد از ويژگيظهاى شخصى و حرفه‌اى بسيارى برخوردار باشد.

کارگردان معمولاً با رهبر ارکستر مقايسه مى‌شود. چراکه بسيارى از عناصر جداگانه را براى ايجاد اثرى هنرى که اجرا باشد، وحدت مى‌بخشد.

آموزش تئاتر قسمت ششم


تخیل
نود و نه درصد آنچه که بر روی صحنه می بینید یا انجام می دهید از تخیل سر چشمه می گیرد . شما بر روی صحنه ، در خانه خود زندگی نمی کنید و هرگز نام شخصی اصلی خود را ندارید . با هر که صحبت می کنید ، شخصی است که بطور تخیلی توسط نمایشنامه نویس نوشته شده شده است .
در هر موقعیتی که خود را بیابید ، موقعیتی تخیلی است . به این تر تیب بنیان هر کلمه و هر رویداد در تخیل بازیگر شکل می گیرد . همه چیز دورغ است ، مگر اینکه از خلال یک واقعیت – تخیل بازیگر – عبور کند . به این جهت در کلاسهای بازیگری ، مهمترین تمرینات تمریناتی هستند که به استفاده از تخیلی مربوط می شوند .

شعور جمعی
تخیل عبارت است از قدرت شما در تجسم چیزهایی که هرگز به آن نیاندیشیده اید . برای اینکه همیشه آماده چنین کاری باشید ، باید بدانید که حافظه شما تا چه حد غنی است . حافظه جمعی نوع انسان چنان است که هیچ بخشی از آنچه که تا کنون دیده ، شنیده ، خوانده و یا لمس کرده است فراموش نمی کند .

شما تنها به به بخش کوچکی از انچه که میدانید متکی هستید ، اما همه چیز را می دانید . همه چیز آنجا حاضر است . گنجینه ای عظیم از دانسته ها در ذهن بازیگر وجود دارد که هرگز ، جز در نمایش از آن بهره برداری نمی شود .

اگر خود را فقط در لحظاتی از زندگی اجتماعی که متعلق به نسل شماست زندانی کنید ، خود را از اشیا و دوره هائی که تجربیات شخصی شما را شامل نمی شود جدا کنید ، نتیجه کلی آن بی حرمتی به کل جهان و بیگانگی شما نسبت به همه آن چیزایی است که به علت قرار نداستن در محدوده عادات روزانه شما ، به فوریت برایتان قال شناسایی نیستند .

اهمیت ادبیات دراماتیک از فرهنگ یونان باستان تا فرهنگ قرن بیستم تداوم دارد . یعنی که :
1- همه خصوصیات ملی و محلی
الف- لهجه ها
ب- منابع طبیعی
2- تغییرات و انتقال سبک ها
3- اعصار گوناگون
4- سطوح مختلف اجتماعی
5- آداب و رسوم اخلاقیات سالهای گذشته
6- تغییر لباسها از نسلی به نسل دیگر
7- تغییرات اثاث خانه
8- اصوات گوناگون موسیقی از روزگاران گذشته

این سیر تکامل اجتماعی است که لیوان سفالی را به لیوان کاغذی یک بار مصرف تبدیل کرده است این بُعد تارخی ، میراث شماست .
تخیل شما کلیدی است که در این گنجینه عظیم را به رویتان می گشاید .
تخیل می تواند بازیگر را برای ابزار عکس العمل های سریع آماده نگهدار . او میتواند سریع ببیند ، سریع فکر کند و سریع مجسم کند . در تمریناتی که برای تحریک نیروی تخیل بکار می رود ، من به دنبال عکس العمل های آنی بازیگر نسبت به اشیائی که با آن کار می کند می گردم . زیرا برای اینکه تخیل سریع عمل کند ف همه انچه که بازیگر باید انجام دهد آن است که بگذارد تخیل به راحتی کار خود را انجام دهد .


منبع : کتاب تکنیک بازیگری از استلا آدلر
به نقل از : تئاتر = زندگی

آموزش تئاتر قسمت چهارم

کنترل اعضای بدن
اصل : قبل از هر چیز باید به معیارهای خود دست یافته و بدن خود را بشناسید .
کنترل اعضا باید بطور موضعی انجام شود . بعنوان بازیگر باید بیاموزید که آنقدر با اعضای کنترل شده به سر برید تا وقتی که بدون فکر کردن به آن ، این کنترل را انجام دهید .
به عنوان بازیگری که برای ایفای نقش های متفاوت به سراغتان می آیند ، باید بیاموزید که اعضای بدن خودتان را کنترل کنید تا بتوانید حرکاتی را که به آن عادت ندارید انجام داده ، توانائی راه رفتن به اشکال متفاوت را ، که مربوط به شخص بازی می شود ، در خود به وجود آورید .
روش انجام این کار آن است که بعضی از اعضای بدن خود را با وضعیت متفاوتی در نظر بگیرید . مثلا زانوئی که خم نمی شود یا پشتی که خمیده است . وعضو مورد نظر و عضلاتی که آن غضو را حمایت می کند را حمایت و کنترل می کنند مشخص کنید .

تمرین :
زانوی خود را به وضعی در آورید که خم نمی شود . این زانوی خشک شده را به وضعی کنترل کنید که نگذارید هیچ عضو دیگری از بدن شما سفت و خشک شود .
1- با این زانو خشک شده در اتاق قدم بزنید
2- با آن از پله بالا بروید
3- با آن لبس بپوشید
4- با آن رژه بروید
5- با آن برقصید
6- با آن زندگی کنید
اگر هر روز چند ساعت این تمرین را انجام دهید ، قادر خواید بود که کنترل عضلانی لازم را برای ایفای نقش شخصی که زانوهایش خم نمی شود به دست آورید . توجه داشته باشید این ویژگی به سایر اعضای بدنتان سرایت نکند و دیگر حرکات جسمی شما را تحت تاثیر قرار ندهد .

تمرین :
با استفاده از دو انگشت دست راست خود و مستقیم نگهداشتن انگشتان دوم و سوم یه شکلی که گوئی این دو انگشت صدمه دیده و آنها گچ گرفته اید ، تمرینهای زیر را انجام دهید .
میز را تمیز کنید
کت خود را بپوشید
کت خود را در آورید
یک پیراهن دکمه دار به تن کنید
پیش بند ببندید

این تمرین توانائی مشخص کردن اندامهائی را که در یک کنترل عضلانی مورد استفاده قرار می گیرند ، به شما می دهد . مثل کنترل مفصل ران یا پشت .

این خود شما هستید که باید قانع شوید که آنچه انجام میدهید حقیقی است . شما باید بیاموزید که با این حالت استثنایی که برای بدن خود به وجود آورده اید ، هم بطور مداوم سر برید و هم آن را فراموش کنید . کنترل عضلات باید به طبیعت ثانوی شما در آید ، به گونه ای که نصبت به آن ناخودآگاه باشید .
کنترل بدن و صدایتان به خود شما مربوط می شود .خود را به بازیگری واقعی تبدیل کردن کار دشواری است .


منبع : کتاب تکنیک بازیگری از استلا آدلر
به نقل از : تئاتر = زندگی